طنزکده عسل | جکهای جدید
یبار بعد از مدتها یه خواستگار اومد منم کلاس گذاشتم گفتم میخوام درس بخونم
هیچی دیگه پا شدن رفتن
هر چی گفتم بابا فقط دو صفحه مونده گوش ندادن😐☹️
بی معرفت ها🙊🙈
یارو زنش مرده بود موقع تشیع جنازه زیر تابوت میخندید!
میگن بابا زشته مگه خوشحالی داری میخندی؟
میگه نه اولین بار است که باهم راه میریم غر نمیزنه 😆
مادرم هر دفعه موقع غیبت کردن میگه نام نمیبرم که غیبت نشه، یه جوری مشخصات اون آدم رو میده که ناخودآگاه اسم که هیچ خود طرف هم میاد جلوی چشمام😈😂
امروز رفته بودم پشت بوم که آنتن تلویزیونون رو تنظیم کنم،🤓🤓
•••
با موبایلم شماره خونه رو گرفتم به مامانم میگم :الو، مامان خوبه؟
مامانم هم میگه :
مرسی همه خوبن شما خوبین؟
خانواده خوبن؟ 😳
ببخشید بجا نیاوردم… 😐
الان فهمیدم چرابابام سکته کرد😂
اقا زنم یههههههههو اومد توی اتاق بهم گفت:
تو که چشمات خیلی قشنگه😍
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمهام گرم و لطیفه😘
من یهو ذوق مرگ شدم تا به خودم اومدم دیدم
دارم ظرفای ناهارو میشورم!😐😂
میگن 95% زشتا گوشیو با دست راست میگیرن
دیگه دیره،دیگه دیرهههه
دل اسیره
😂😂😂😂😂تلاش نکنین، دیگه شما زشتین دیگه😎😎😂😂
مادربزرگ دوستم 120سالشه دو روز پیش خوابید بیدار نشد
چشاشو بستن تشهد خوندن براش😔
بعد از نیم ساعت بیدار شد!😳
دوستم میگه داشت بروز رسانی میشد برای یه قرن دیگه😐😂😂
فقط یه ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﻪ ﻛﻪ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ
ﻳﻪ ﺩﻝ ﺳﻴﺮ ﻏﻴﺒﺖ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻭ برای عالم و
آدم ﺣﺮﻑ ﺩﺭﻣﻴﺎﺭﻩ ...
آﺧﺮﺷﻢ ﻣﻴﮕﻪ : ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭼﻪ ؟ 😕
ما به کسی کاری نداریم😐
هرکی ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ زندگی میکنه😑😂
رفتم دکتر بهم گفت:اگه میخوای سالم باشی باید از قلیون دور بشی
امروز رفتم بازار
یه شیلنگ 10 متری واسه قلیونم خریدم
به نظرتون کافیه یا باید بیشتر دور شم؟😁😁😂😂
دیشب خواب میدیدم
یه دوست دختر خارجی دارم،
ولی قسمت سم ماجرا اونجا بود که
وقتی حرف میزد
زیرنویس فارسی میومد برام🤪
با دوست دخترم رفتم بيرون!
يه سگ ديد گفت كيشش كن بره ميترسم .
يه سنگ زدم تو سرش پاشد دنبالمون!
پريدم بالاى درخت به دوست دخترم گفتم چرا نمياى بالا الان تيكه پارت ميكنه؟؟؟!
برگشته ميگه : مگه من زدم؟؟؟😒😐
سگه از خنده دندوناش ریخت ...😂
ماشين ميزنه به جعفر پاش قطع ميشه
قاضي براش ۱۰۰ميليون دیه ميـبره
صاحب ماشين ميگه: مگه من ميلياردرم
جعفر ميگه: پدرسگ په فکر کردی من هزار پام 😂
یکی از افتخارات دوران ابتدایی من اینه که مبصر کلاس بودم
وقتی کسی درس نمره کم میگرفت
معلم به من میگفت: ببرش دفتر بگو که درس نخونده…
اون لحظه حس پلیس بین المللو داشتم
منم میبردمش بیرون پول میگرفتم ولش میکردم
از اولش توکارخیر بودم😂
[ شنبه 23 بهمن 1400 ] 10:36 ] [ admin ]
[ ]